باران می بارد. 

و زمین را زنده می کند,

غبار را از برگ های سبز,

و گلبرگ های افسرده, 

و زمین غم زده, 

و جان چرکین شده,

و آسمان اندوه گرفته 

می گیرد و می شوید و می برد.

باران می بارد. 

ننشین زیر سدی که 

مانع شستن و رفتن 

غبارها تز جان و روی توست. 

بیرون بزن,  

زیر باران پاک خدایی بیا تا شسته شوی, 

پاک شوی. 

باران می بارد. 

و تو زیر بارش باران گام بردار 

با نشاط خواهی شد, 

تازه خواهی شد.

و شسته می شود 

و پاک می شود, 

و پلیدی ها دور ریخته,

و خوبی ها به کس دیگری 

جا به جا می شود. 

باران می بارد. 

برخیز و زیر باران برو, 

گام بردار,

ترانه بخوان, 

دست هتیت را باز کن 

و از بندها آزاد شو. 

گام بردار و 

ترانه بخوان و 

بخند و 

برقص, 

که پاکی از پلیدی ها, 

شادی دارد 

خوشی دارد 

تازگی دارد 

سرزندگی دارد. 

ببین که زمین زنده می شود دوباره 

تو چرا تازه نمی شوی ؟ 

تو هم چون زمین زنده می شوی دوباره. 

دودل نباش,

زیر باران برو 

بگذار باران پاک خدایی

 بر تو ببارد 

و اندوه هایت را 

و رنج هایت را 

و لکه های کوچکت را 

و لکه های بزرگت را 

همه را 

بشوید و با خود ببرد,

و به دور ریزد .

بگذار باران پاک خدایی

 بر تو ببارد 

و خوشی هایت را 

و اندیشه های نابت را 

و مهربانی هایت را 

و دوستی هایت را 

و خنده های شیرینت را 

با خود ببرد 

و بر دیگران بنشاند 

تا دوستی 

و مهربانی 

و خوشی 

و اندیشه های نیک 

و خنده هایت فراگیر شود. 

گیتا پویش 

1295/2/23